☼Khorshide☼

تا شقایق هست زندگی باید کرد...

باز باران نه نگویید با ترانه می سرایم این ترانه جور دیگر

باز باران بی ترانه دانه دانه بر بام خانه

یادم آید روز باران پا به پای بغض سنگین تلخ و غمگین دل شکسته اشک ریزان عاشقی سرخورده بودم

می دریدم قلب خود را

دور می گشتی تو از من

با دو چشم خیس و گریان

می شنیدم از دل خود این نوای کودکانه

پر بهانه زود برگردی به خانه

یادت آید هستی من آن دل تو جار می زد

این ترانه باز باران باز می گردم به خانه

نوشته شده در سه شنبه 27 اسفند 1392برچسب:,ساعت 18:1 توسط ☼Hannaneh☼| |

خدایا یه چیزی میگم ناراحت نشو ، دنیات ته نامردیه.

نوشته شده در سه شنبه 27 اسفند 1392برچسب:,ساعت 17:57 توسط ☼Hannaneh☼| |

 بـــــه دعــــا نویــس گفتــــم جـــوری بنویـــس

کـــه حتمـــا بیایــــد .....
نــــه او پرسید چـــه کســـی؟؟
نــــه مـــن گفتـــم مــــــــــرگ
نوشته شده در یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,ساعت 15:8 توسط ☼Hannaneh☼| |

 شیشه ای میشکند

یک نفر میپرسد
که چرا شیشه شکست؟
یک نفر میگوید:
شاید این رفع بلاست
دیگری میپرسد
شیشه پنجره را باد شکست؟
دل من سخت شکست
هیچ کس هیچ نگفت
غصه ام را نشنید
از خودم میپرسم"
ارزش قلب من از شیشه پنجره هم کمتر بود.
نوشته شده در یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:,ساعت 15:3 توسط ☼Hannaneh☼| |

Design By : MihanSkin